سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درود بــــر پادشاهـــــم کـــوروش بــــزرگ

"  خانمی طوطی خرید، اما روز بعد آن را به مغازه برگرداند. او به صاحب مغازه گفت: (این پرنده صحبت نمی کند.) صاحب مغازه پرسید: (آیا در قفسش آینه ای هست؟ طوطیها عاشق آینه هستند، آنها تصویرشان را در آینه می بینند و شروع به صحبت می کنند.) آن خانم یک آینه خرید و رفت. رو ز بعد باز هم آن خانم برگشت، طوطی هنوز صحبت نمی کرد. صاحب مغازه پرسید: (نردبان چه؟ آیا در قفسش نردبانی هست؟ طوطیها عاشق نردبان هستند.) آن خانم یک نردبان هم خرید و رفت. اما روز بعد باز هم خانم آمد. صاحب مغازه گفت: (آیا طوطی شما در قفسش تاب دارد؟ نه! خوب مشکل همین است، به محض اینکه شروع به تاب خوردن کند، حرف زدنش تحسین همه را برمی انگیزد.) آن خانم با بی میلی یک تاب خرید و رفت. وقتی آن خانم روز بعد وارد مغازه شد، چهره اش کاملا تغییر کرده بود. او گفت: (طوطی مرد.) صاحب مغازه شوکه شد و پرسید: (واقعا متاسفم، آیا او یک کلمه هم حرف نزد؟) آن خانم پاسخ داد: (چرا! درست قبل از مردنش با صدایی ضعیف از من پرسید که آیا در آن مغازه، غذایی برای طوطی ها نمی فروختند؟) "
نوشته شده در سه شنبه 87/5/8ساعت 8:18 صبح توسط سامــــــان نظرات ( ) |

کد آهنگ

کد موسیقی